تاريخ : یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:, | 4:31 بعد از ظهر | نویسنده : مهدی دهقانی

تمرکز در کلاس

گرانی خیلی از دانش آموزان و خانواده های آنها ،عدم تمرکز در کلاس درس است .وقتی که معلم در حال درس دادن است ، بعضی از دانش آموزان در تخیلات خود سیر می کنند و به قول معلم فقط حضور فیزیکی دارند .این گونه دانش آموزان وقتی به کلاس و بحث برمی گردند که مقدار زیادی از درس رد شده است و پیگیری مطلب برای چنین افرادی امکان پذیرنیست .

قبل از اینکه به دلایل عدم تمرکز بپردازیم یک قانون مربوط به عملکرد مغزرا یادآوری می کنیم: مغز ما همیشه باید یک خوراک برای پردازش داشته باشد در صورتی که مغزنتواند ازمحیط اطراف خوراک قابل هضم و جذب دریافت کند ، در درون خود به نشخوار محتویات موجود پرداخته و فرد به تخیل فرو می رود. 

دلایل مهم عدم تمرکز در کلاس درس:

1-اختلال بیش فعالی یا نقص توجه   

2- بیماری های جسمی که همراه با ضعف یا درد همراه باشد

3- گرسنگی و تشنگی به طوری که فرد به طور مداوم به فکر خوردن و آشامیدن باشد .

4- خواب آلودگی ( کمبود خواب در شب قبل)

5- پربودن مثانه یا احساس پربودن مثانه به دلیل استرس

6-وجود نگرانی عمده در زندگی دانش آموز مثل بیماری والدین یا اختلافات خانوادگی آنها

7- وجود حوادث بسیار خوشحال کننده در زندگی فعلی دانش آموز به طوری که او پیوسته لحظه شماری می کند که وقت کلاس تمام شودتا او بتواند به آنها بپردازد.

8- دشوار بودن مطالب درس به طوری که دریافت، هضم و جذب آنها برای مغز مقرون به صرفه نباشد .در این صورت تخیلات یا افکار درونی فرد یا به اصطلاح افکاراتوماتیک غالب شده و فرد را ازموضوع درس منحرف می نمایند.

9- عدم علاقه دانش آموزبه مطالب درس

10- تجربه های مکرر شکست وعدم موفقیت تحصیلی توسط دانش آموز به طوری که او تلاش خود را برای یادگیری بی نتیجه بداند.

11- احساس اکراه و اجبار نسبت به حضور در کلاس توسط دانش آموزبه علت فشار و امر و نهی والدین.

 راهکارهایی برای افزایش تمرکز در کلاس درس

1-سلامتی جسمی دانش آموز هنگام حضور در کلاس درس برقرار باشد.

2-صبحانه کامل در منزل صرف شده باشد.

3- خواب دانش آموزمنظم و کامل باشد ( به مقاله بهداشت خواب در همین وبلاگ مراجعه شود)

4- دانش آموز قبل ازحضور در کلاس در خانه یا مدرسه به دستشویی رفته باشد.

5-خانواده نسبت به درمان مشکلات خانوادگی اقدام نماید در صورت ادامه نگرانی های خانوادگی لازم است دانش آموزنسبت به ایجاد مصونیت در مقابل نگرانی های خانوادگی غیر قابل کنترل به مشاور مراجعه نماید.

6-ثبت افکار اتوماتیک که بی اختیار سراغ دانش آموز می آیند روی برگه ای در اول کتاب یا دفتر او و بررسی آنها بعد ازاتمام جلسه ی یادگیری در مدرسه یا منزل.

7-پیش خوانی مطالب درس قبل ازتدریس معلم به منظور ایجاد آمادگی ذهنی دریادگیری مطالب.( قابل هضم و جذب ساختن مطالب برای مغز)

8- ارجاع دانش آموز به مشاور در صورت احتمال وجود مشکل بیش فعالی یا نقص توجه، جهت بررسی و در صورت لزوم ارجاع به پزشک.

9- مراجعه ی دانش آموز به مشاور در صورت عدم علاقه به درس یا مدرسه

10- مراجعه ی دانش آموز به مشاور در صورتی که احساس می کند تلاش او برای یادگیری و موفقیت تحصیلی به نتیجه دلخواه منجر نمی شود.

11- مراجعه ی والدین به مشاور در صورتی که فرزند خود را در کارهای درسی و شخصی مورد امر ونهی قرار می دهند.

 

 

 

بهترین روش مطالعه چیست ؟

برای مطالعه کردن روش های متعددی وجود دارد اما بعضی از  آنها مطابقت کامل با اصول روان شناسی یادگیری ندارد وبه همین دلیل ممکن است اثربخشی لازم را نداشته باشد. یکی از کامل ترین و بهترین روش های مطالعه که تا کنون در کتابهای روانشناسی یادگیری آمده است روش "پس ختام"یا "PQ4R"    می باشد.

روش مطالعه ی پس ختام 6 مرحله دارد که از حروف اول هر مرحله این نام به وجود آمده است :

1-پیش خوانی

2-سوال کردن

3- خواندن

4-تفکر

5-از حفظ گفتن

6-مرور یا مطالعه ی مجدد

در مرحله ی پیش خوانی جلد کتاب را برانداز کرده و فهرست مطالب و همین طور تیتر مطالب درس یا عنوان های درشت را می خوانیم ،عکس ها و جداول را نگاه می کنیم و اگر درس خلاصه دارد ،خلاصه ی درس را می خوانیم . این کار کمک می کند که ما آمادگی ذهنی برای درک مطالب کتاب را پیدا نماییم.

در مرحله ی دوم یعنی سوال کردن ما با دیدن تیتر یا عنوان درس یک یا چند سوال از خود می پرسیم یعنی مطالب متن درس را پیش بینی می کنیم لزومی ندارد که این سوالات حساب شده و یا به عبارتی استاندارد باشد فقط کافی است که به مغز خود جهت بدهیم تا در هنگام مطالعه به دنبال چه مطالبی بگردد.

در مرحله ی سوم یا خواندن ، شروع به خواندن متن کتاب می نماییم . خواندن باید بدون صداوبدون حرکت لب باشد . در هنگام خواندن زیر کلمات کلیدی خط می کشیم و خلاصه ی آنچه را که می خوانیم به زبان خودمان در حاشیه ی کتاب می نویسیم.

در مرحله ی چهارم یا تفکر به متنی که خوانده ایم و همین طور به سوالاتی که قبل از خواندن متن مطرح کرده ایم ، فکر می کنیم و می گوییم آیا متن، همانی بوده که ما فکر می کرده ایم یا نه ؟ نکته جدید و مهم چیست ؟ آیا به مطالبی که قبلا یاد گرفته ام ارتباطی داشت یا نه ؟

در مرحله ی پنجم یا از حفظ گفتن ، سعی می کنیم آنچه را که از خواندن متن یاد گرفته ایم برای خودمان با صدای نسبتا آرامی بیان نماییم. فایده ی این کار این است که مطالب خوانده شده یک بار از حافظه فراخوانده شده و اگر مشکلی در یادگیری یا طبقه بندی مطالب در حافظه وجود داشته باشد ما متوجه آن می شویم و سعی می کنیم آن را جبران نماییم .

درمرحله ی آخر یعنی مرور یا مطالعه ی مجدد  بسته به این که در مرحله قبل موفق بوده ایم یا خیر یا متن را مرور می کنیم یا اینکه مجددا مطالعه را از نو شروع می کنیم .

لازم به تذکر است که این روش مطالعه برخلاف تصور اولیه به هیچ عنوان وقت گیر نیست و پس از مدتی ، تمام مراحل به طور خودکار انجام می شود .

رااهکارهایی برای تقویت یادگیری

1-بهتر است طبق اصول برنامه ریزی و روشهای یادگیری که در اختیار شما قرار گرفته است عمل نمایید.

2-اجرای اصول برنامه ریزی در هفته ی اول ممکن است قدری دشوار باشد اما درهفته های بعد بطور عادی ادامه می یابد.

3-برنامه ریزی درسی بهتر است از روزهای آغازین سال یعنی مهرماه  شروع شود.

4-پس ازاجرای اصول برنامه ریزی و توصیه های داده شده برای تکمیل اطلاعات خود و رفع مشکل می توانید به مشاور مدرسه مراجعه نمایید.

5-برای یادگیری مطالب جدید بهتر است این مطالب رابا مطالبی که قبلا یاد گرفته اید و در ذهن دارید ارتباط دهید.

6-برای حفظ اطلاعات جدید باید آنها را تکرار کرد  بنابراین در موقع تدریس معلم،خود دانش آموز هم باید فعال باشد.

7-به جای دوباره خوانی مطالب ،آن را به زبان خودتان ارائه دهید .مطالبی که خود فرد خلق یا تولید می کند ،خیلی بهتر از مطالبی که صرفا خوانده می شود به یاد می ماند.

8-برای جلوگیری از تداخل یا قاطی شدن مطالب دو درس بهتر است پس از اتمام یک درس حدود 15تا 20دقیقه استراحت داشته باشید و بعدکتاب دیگری را شروع کنید.

9-میزان یادگیری در مطالعه بافاصله بیشتر وکامل تر از مطالعه ی فشرده است بنابراین به جای اینکه یک درس را به مدت 3 ساعت پشت سر هم بخوانید بهتر است این 3 ساعت را در3 جلسه ی 45دقیقه ای اما با فاصله بخوانید.

10-یادگیری های جدید تحت تاثیر آموخته های قبلی یادگیرنده است .بنابراین هر چه بیشتر یاد بگیرید با گذشت زمان یادگیری های بعد راحتر و سریع ترصورت می گیرد.

11-بهتر است در هنگام مطالعه ،زیر کلمات کلیدی خط بکشید .

12-در هنگام مطالعه ی متن سعی کنید آنچه را که خوانده اید به طور خلاصه و به زبان خود در حاشیه ی کتاب بنویسید.

 

مهارت درخواست کردن

یکی از ابزارهای ارتباطی که همه ی ما انسانها برای ارتباط با دیگران باید به آن مجهز باشیم مهارت درخواست کردن می باشد . درخواست کردن به گونه ای که طرف مقابل ما پس از شنیدن درخواست ما احساس خوبی را تجربه نماید و احساس اکراه و اجبار در انجام دادن آن نداشته باشد .

قبل از اینکه شرایط یک درخواست مطلوب و موثر را بیان کنم به بررسی شیوه ی معمول ارتباط که از قدیم بدون هیچ آموزشی از آن استفاده می شود می پردازم.این شکل  ارتباط، همان دستور دادن یا شیوه ی آمرانه می باشد.در دستور دادن یک جمله ی دستوری به طرف مقابل گفته می شود به عنوان مثال گفته می شود " در را باز کن "  یا  " بیا اینجا " یا " خودکارت را بده  " با دقت در این جملات و تجسم موقعیت واقعی متوجه می شویم که همه ی جملات به صورت یک طرفه و بدون درک شرایط دیگران بیان شده است .در این شکل ارتباطی دستور دهنده انتظار دارد که طرف مقابل بدون معطلی دستورش را انجام دهد . اما باید بررسی کنیم که آیا کار خواسته شده به خوبی انجام می شود یا اینکه ممکن است دستور صادر شده اجرا نشود . در این جا دو حالت ممکن است اتفاق بیفتد:

1-اگر دستور دهنده بزرگسال و صاحب قدرت باشد ، در ظاهر کار انجام می شود اما ممکن است که انجام دهنده در حد رفع تکلیف آن کار را انجام دهد و کیفیت کار دلچسب دستور دهنده نباشد.معمولا" وقت کشی و احساس خستگی و تظاهر به انجام کار در این شیوه زیاد است.

2-اگر دستور دهنده همسال دستور گیرنده و یا اینکه کوچکتر از او باشد و از نظر قانونی نسبت به او قدرتی نداشته باشد ، حتی به صورت ظاهری هم کار انجام نمی شود.

درخواست کردن بهتر است به شکلی باشد که شرایط طرف مقابل هم مورد توجه قرار گیرد و حالت تحمیل و اجبار نداشته باشد . پس شکل جمله حالت امری نخواهد داشت . به عنوان مثال " در را باز می کنی ؟ " یا " می آیی اینجا ؟ "  یا  " خودکارت را می دی ؟ " این جملات با بیان حالت سوالی ، به شنونده حق انتخاب می دهد که آن کار را انجام دهد یا اینکه انجام کار را قبول نکند . با توجه به اینکه اثرات مخرب اجبار و تحمیل در این جا وجود ندارد و شنونده احساس تحقیر شدن و استثمار نمی کند معمولا" کار مورد نظر را انجام می دهد و کار انجام شده به صورت دلچسب و دلخواه درخواست کننده انجام می شود. در صورتی هم که مخاطب  انجام کار را نپذیرد ، درخواست کننده ناراحت نمی شود و به قدرت و اقتدار او خدشه ای وارد نمی شود و به عبارتی احترام او حفظ می شود چراکه سبک بیان طوری بوده که از همان اول احتمال عدم پذیرش و انجام ، متصور بوده است . مزیت دیگری که این شیوه ی بیان دارد این است که درخواست کننده کارش را به کسی می سپارد که با میل درونی آن را انجام می دهد و ظاهر سازی و سمبل کردن به حداقل  می رسد و در مقابل انجام دهنده هم از انجام کار لذت می برد و احساس خستگی و لحظه شماری برای گذشت زمان به حداقل می رسد . می توان با اضافه کردن جملاتی به جمله ی درخواستی اولیه ، کیفیت درخواست را افزایش داد به این صورت که شرایط مخاطب هم مورد توجه قرار گیرد .

بطور خلاصه اگر شش شرط زیر در درخواست وجود داشته باشد ، درخواست با کیفیت خیلی خوبی بیان خواهد شد:

1-انتخابی بودن و قدرت و اختیار داشتن برای انجام  یا عدم انجام کار

2- درک شرایط طرف مقابل :بیان جمله ای مبنی براینکه خستگی یا کمبود وقت او را درک می کنیم.

3- حذف کلمه وظیفه : بهتر است از بیان این جمله که طرف مقابل ما وظیفه دارد این کار را انجام دهد اجتناب نماییم.

4- تشکر کردن : وقتی پس از اینکه مخاطب ، درخواست را پذیرفت و همین طور پس از انجام درخواست، از او تشکر می کنیم حس خوبی را به او منتقل کرده ایم از جمله حس وظیفه نداشتن  و عدم تحمیل.

5-ابراز احساسات خوب: گفتن جمله ای مبنی بر احساس خوشحالی و راحتی پس از اینکه درخواست اجرا شده است.

6- عذرخواهی کردن: عذرخواهی از اینکه باعث زحمت او شده ایم یا اینکه وقتش را گرفته ایم .

در پایان به والدین و مربیان بزرگوار پیشنهاد می شود با آموزش مهارت های زندگی از جمله مهارت درخواست کردن راه ارتباط با دیگران رابر آنها هموار سازیم در اینجا یادآوری این نکته لازم است که آموزش باید از شیوه ی صرفا" کلامی و سخنرانی فراتر رفته و شامل آموزش الگویی و ایفای نقش باشد.

 

عامل اصلی عدم رضایت در زندگی

 

تعداد زیادی از افراد جامعه در گروه های سنی و شغلی مختلف دچار درجاتی از اضطراب و افسردگی هستند و اگر ریشه این اضطراب و افسردگی را بررسی کنیم می بینیم که آنها به شکلی دچار نارضایتی از خود هستند و این نارضایتی را به صورت اضطراب و افسردگی بروز می دهند.

در بررسی نارضایتی افراد به این نتیجه می رسیم که آنها می خواهند کارهای خود را تمام و کمال ، خوب انجام بدهند و صد در صد نتیجه بگیرند و چون انجام صد در صدی و بدون خطا و اشتباه کارها برای ما انسانها امکان پذیر نیست ( همیشه درصدی از خطا و اشتباه در رفتار های ما وجود دارد و فقط خدا تمام و کامل است)در پایان ازنتیجه ی کار راضی نیستند.

وقتی افراد به منظور رسیدن به موفقیت صد در صدی تلاش می کنند و به زعم خود نتیجه نمی گیرند دچار خستگی و ناامیدی و عدم رضایت  از زندگی شده و به افرادی افسرده ،روان رنجور و مضطرب تبدیل می شوند و اگر این نارضایتی را به دیگران نسبت دهند به افرادی نا آرام و پرخاشگر تبدیل می شوند.

ما انسانها باید بر اساس اصل جایزالخطا بودن خودمان درصدی از خطا و اشتباه را در زندگی بپذیریم و سعی کنیم که در غالب موارد بدون خطا و اشتباه از تلاش خودمان نتیجه بگیریم نه در همه ی موارد.

تنظیم سوپاپ های استرس

 

اگر ما نحوه ی کار زود پز را در نظر بگیریم به خوبی متوجه خواهیم شد که انتظار صد درصد داشتن از خود یا دیگران چگونه به سلامتی ما و اطرافیان آسیب می زند.کار زود پز این است که با حبس بخار در درون خود به پخت سریع غذا کمک کند بنابراین سعی زود پز این است که تا حد ممکن از خروج بخار جلوگیری کند . اما آیا زود پز می تواند صد درصد بخار را در خود نگه دارد، پاسخ همه ی ما به این سوال منفی است چرا که می دانیم اگر درصدی از بخارها از زود پز خارج نشود  منفجر شده و ضمن اینکه خودش آسیب می بیند باعث آسیب رساندن به اطرافیان هم می شود . سازندگان زود پز دو خروجی در روی در زود پز به نام سوپاپ تعبیه کرده اند که در مواقع افزایش فشار درون آن عمل کرده و باعث ایجاد تعادل در درون زود پز و سالم ماندن آن می شوند.استفاده کنندگان از زود پز هنگام آشپزی سلامت سوپاپ ها و مسدود نبودن آنها را مورد بررسی قرار می دهند.  

در مقایسه با زودپز دو نوع  قابلمه هم وجود داردکه ما در پخت غذا از آنها استفاده می کنیم ، یکی قابلمه ای که در آن بسته است و به آرامی غذا را می پزد این قابلمه هیچ گونه خطری برای سلامت خود و اطرافیان ندارد و در چنین حالتی غذا خوب جا می افتد و طعم وعطر خوبی دارد. قابلمه نوع دوم قابلمه ای است که در آن باز است و باعث خروج تمام حرارت و بخارهای درون خود می شود و ضمن صرف وقت زیاد غذا هم به خوبی پخته نمی شود .

انسان ها هم از نظر میزان استرس و نگرانی سه دسته هستند . یک دسته افرادی که سطح استرس و نگرانی آنها خیلی بالا است و از خود و اطرافیان انتظار بیش از حد معمول دارند و در نتیجه میزان نارضایتی از خود و دیگران در آنها بالا است و در غالب اوقات دچار نوعی تنش هستند . این افراد  به علت آستانه تحمل پایین  پرخاشگری بیشتری از خود بروز می دهند .

دسته ی دوم افرادی هستند که به اندازه ی لازم استرس و نگرانی دارند یعنی به اندازه ای که  برای کاهش نگرانی و استرس اقدامات لازم را انجام دهند و این اقدامات باعث موفقیت آنها می شود . این افراد واقع بین هستند و انتظار آنها از خود و دیگران معقول و منطقی است و درصدی ناکامی و شکست تعادل آنها را به هم نمی زند و آنها به تلاش خود ادامه می دهند و ضمن تجربه ی موفقیت زندگی آرام و لذت بخشی دارند و دیگران هم در سایه ی آرامش آنها آسایش دارند و خطری آنها را تهدید نمی کند.

دسته سوم افرادی هستند که هیچگونه نگرانی و استرسی ندارند و به عبارتی بی تفاوت و بی خیال هستند این افراد آن چنان تلاشی از خود بروز نمی دهند و در نتیجه به موفقیت هم نمی رسند و معمولا" وابسته به دیگران و سربار آنها هستند  و از زندگی خود لذتی نمی برند.


اسیب های مقایسه

 

خود را با دیگران مقایسه نکن که یا مغرور می شوی یا سرخورده"

هم والدین و هم نوجوانان در مواردی ازمقایسه استفاده می کنند .والدین وقتی از مقایسه استفاده می کنند که می خواهند فرزند خود را به تلاش وادار کرده و به زعم خود باعث رشد و پیشرفت فرزند خود شوند و می گویند فلانی را ببین ! از فلانی یادبگیر !

نوجوانان وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنند که می خواهند به وضعیت موجود خود دل خوش کنند وخود را به آرامش برسانند یا در مقابل سرزنش های والدین خود موضع دفاعی بگیرند و ممکن است از چنین جملاتی استفاده نمایند من ازبقیه همکلاسی های خود وضعیت بهتری دارم. ! بقیه خیلی از من ضعیف تر هستند!

در مواردی هم نوجوانان خودجوش وفعال که انگیزه ی پیشرفت بالایی دارندوبیشتر دچار استرس می باشند خودشان را با همسالان خود مقایسه می نمایند و سعی می کنند خود را به سطح آنها برسانندوازپیشرفت خود احساس رضایت نمی کنند.

با دقت در نمونه های بالا می بینیم که تمام وضعیت های مقایسه حالتی بیمار گونه داشته و به جای رشد و پیشرفت فرد باعث توقف رشد وبالندگی او می شوند. آسیب های مقایسه آن قدر زیاد است که آن را به ورود سم به بدن فرد شبیه کرده اند.حال چه دیگران فرد را مقایسه کرده باشندوچه اینکه خود فرد خودش را با دیگران مقایسه کرده باشد.وقتی که فردی از جانب دیگران مقایسه می شود در خود احساس حقارت وخود کم بینی کرده و ضمن اینکه نسبت به فرد مقایسه کننده عصبانی می شود و رابطه اش با او سرد وبی روح می شود نسبت به فردی هم که با مقایسه شده است حالت کینه و حسادت خواهد داشت و او را مزاحم آرامش خود خواهد دانست و رابطه اش با او مخدوش خواهد شد.

در مواردی که خود فرد خودش را با دیگران مقایسه می کند در حقیقت مانع رشد و شکوفایی خود شده است و این نتیجه نامطلوب به چند دلیل اتفاق می افتد:اگر وضعیت دیگران ضعیفتر باشد فرد به وضعیت فعلی خود دل خوش کرده و از خودش راضی خواهد بود و بنابراین برای بهبود وضعیت خود تلاشی نخواهد کرد.واگر وضعیت دیگران بهتر از خودش باشد در ابتدا تلاش می کند تا خود را به آنها برساند اما اگر نتواند خود را به آنها برساند، به تدریج خود را ناتوان دانسته و ازتلاش دست می کشد.اگر هم فرد به وضعیت  رقیبان خود برسد باز هم او نمی تواند مطمئن باشد که پیشرفت کرده است چرا که ممکن است دیگران به اندازه ی کافی تلاش نکرده اند که در حال حاضروضعیت خوبی از نظر پیشرفت داشته باشند.

بهترین حالت مقایسه این است که هر فرد خودش را با خودش مقایسه نماید یعنی پیشرفت های خود را نسبت به وضعیت قبلی خودش ارزیابی نماید در این صورت اگر تغییری داشته باشد متوجه این تغییر خواهد شد حال چه این تغییر در جهت افت  باشد یا درجهت پیشرفت.به بیانی دیگر باید بگوییم که ملاک و معیار ما برای مقایسه باید ثابت باشد که بتوانیم متوجه تغییر وضعیت خود بشویم و چنین ملاک و معیار ثابتی فقط و فقط ، وضعیت قبلی خود فرد می باشد.

 

 

مهارت های زندگی و لزوم فراگیری آنها

انجام هر کاری نیاز به دانش و مهارت دارد این به این معنا است که ما برای انجام یک کار باید ابتدا از حداقل دانش و اطلاعات لازم در آن زمینه برخوردار باشیم تا بتوانیم به شروع آن کار اقدام نماییم.وقتی که انجام آن کار را شروع کردیم در ابتدا کار با کیفیتی که مورد نظر ما می باشد انجام نمی شود و این وضعیت برای هر فعالیتی طبیعی وقابل انتظار می باشد .به تعداد دفعاتی که انجام آن کار تکرار می شود مهارت و تسلط ما هم زیاد شده و کار با کیفیت مطلوب و عالی انجام می شود و این مصداق بارزی از ضرب المثل معروف " کار نیکو کردن از پرکردن است " می باشد.دوچرخه سواری ، ورزش های حرفه ای و رزمی، رانندگی ، شنا ،آشپزی ، خیاطی ، نقاشی ، خوشنویسی ، موسیقی ،مکالمه ی زبان انگلیسی ،تایپ کردن و ... همه و همه نیاز به دانش و مهارت دارد . امروزه غالب  والدین اصرار دارند که فرزندانشان را به کلاسهای موجود در سطح شهر ثبت نام نمایند تا دانش و مهارت لازم را در یک یا چند زمینه از موضوعات بالا فراگیرند و این اقدام را برای زندگی آنها غیر قابل اجتناب می دانند. این در حالی است که در مواری پیش می آید که آن فرزند ممکن است در طول زندگی خود از آن مهارت استفاده ی چندانی هم ننمایددر مقابل مهارتهای نام برده شده در بالا مهارتهای دیگری هم وجود دارد که یک شخص تمام لحظات زندگی خود را با آنها در ارتباط است و هیچ لحظه ای را بدون نیاز به این مهارت ها نمی توانیم تصور نماییم .اینها مهارت های زندگی هستند که خانواده ها از اهمیت و ضرورت آنها غافل هستند و استفاده از این مهارت ها توسط افراد جامعه در حد آزمایش و خطاست.مهارت های زندگی به مثابه یک جعبه ی ابزار هستند که شخص از ابزارهای داخل آن در مواقع لزوم استفاده می کند اگر ابزارهای موجود در جعبه ابزار فقط یک پیچ گوشتی باشد و شخص بخواهد در همه ی موارد برای باز کردن پیچ ها از آن استفاده کند نه تنها پیچ باز نمی شود بلکه آن پیچ ممکن است خراب هم بشود .فرزند آدمی در شروع تولد بطور غریزی به ابزارهایی مجهز است که سایر حیوانات هم به آن مجهز هستند حیوانات مختلف ابزارهای مختلفی برای ادامه حیات خود دارند  که در مواقع لزوم از آنها استفاده می نمایند بعنوان مثال بعضی از حیوانات از شاخ ، بعضی از پا ها ، بعضی از صداو برخی از بوی بد و برخی از امکان تغییر رنگ برای استتار، برخی از دندان و برخی دیگر از چنگال برای دفاع از خود و ادامه ی حیات استفاده می نمایند . فرزند آدمی هم در شروع تولد از این قاعده مثتثنی نیست و به ابزارهایی مثل گریه کردن مجهز است که بعد ها به داد و فریاد تبدیل می شود و در برخی موارد از گاز گرفتن و یا کتک زدن هم ممکن است استفاده نماید.اگر از آموزش مهارت های زندگی به فرزندان خود غفلت نماییم جعبه ابزار مهارت آنها خالی خواهد ماند و آنها تا پایان عمر از همان ابزارهای غریزی و ابتدایی خود استفاده خواهند کرد و  این امر زندگی آنها را با مشکلات جدی روبرو خواهد کرد. لازم است در این زمینه فکری اساسی صورت گیرد تا فرزندان ما از همان سالهای اولیه،و حداکثرتا قبل از مشارکت در جامعه و قبل از جدا شدن  از والدین وتشکیل خانواده و ازدواج مهارت های لازم زندگی را فراگیرند و با آرامش و اطمینان از زندگی خود لذت ببرند. نمونه هایی از مهارت های زندگی که قابل آموزش و فراگیری بوده و از اهمیت بالایی در زندگی برخوردار می باشند عبارتند از:

1-مهارتهای ارتباطی شامل

- شناخت قسمت های مختلف شخصیت (والد –بالغ – کودک)

-نحوه ی موثر شروع ارتباط

- نحوه موثر درخواست کردن

- نحوه ی موثر مخالفت کردن

- تشکر کردن

- عذر خواهی کردن

2- مهارت دوست یابی

حد و مرز ارتباط های کلامی و غیر کلامی در بین دوستان

3- مهارت افزایش اعتماد به نفس

خودگویی مثبت

4-مهارت خود شناسی

- تشخیص نقاط قوت

-تشخیص نقاط ضعف

- شناخت علاقمندی ها

شناخت عقاید و نظرات

تشخیص علت شادمانی یا ناراحتی

5-مهارت تصمیم گیری و مسئولیت پذیری

6- خوش بینی

7- تن آرامی و دفع تنش های عضلانی

8- تکنیک های تمرکز حواس

 

 

نگرانی های کودکان و نوجوانان

 

بسیاری ازپدر و مادر ها در این اندیشه هستند که فرزند کودک یا نوجوانشان بدون استرس یا نگرانی و با آرامش خاطر به فعالیت های درسی و شخصی خود مشغول باشد.آنها حداکثر سعی خود را می کنند تا بتوانند موجبات آرامش فرزند خود را فراهم نمایند اما در غالب موارد این سعی و تلاش به فراهم کردن خورد وخوراک و سایر نیازهای جسمانی او خلاصه می شود .علت این امر این است که این دسته از والدین ازدید خودشان به مسئله نگاه کرده و ازنقطه نظر فرزندشان و منبع نگرانی های او آگاه نیستند. در این مقاله مختصرسعی می نماییم که عمده ترین عوامل نگرانی های کودکان ونوجوانان  را مورد بررسی قرار دهیم. در ابتدا چند نشانه  را مورد بحث قرار می دهیم که تا حد زیادی حکایت از وجود استرس و نگرانی در زندگی کودک یا نوجوان دارد.

1-بی حوصلگی هنگام درس خواندن و یا ناتوانی در کامل کردن یک تکلیف درسی یا شخصی.

2-عدم تمرکز در کلاس درس به طوری که خیلی وقت ها معلم متوجه عدم حضور واقعی او در کلاس درس می شود و به او یا والدین تذکر می دهد.

3-داشتن رفتارهایی از قبیل ناخن جویدن ، انگشت مکیدن،و جویدن مداد، کتاب و یا لباس خود.

4- شب ادراری (در حدود 90درصد شب ادراری های کودکان و نوجوانان ریشه ی عاطفی دارد.)

5- اعتماد به نفس ضعیف

6- عزت نفس پایین

7- خودپنداره منفی

به طور کلی دو عامل عمده برای نگرانی های کودکان و نوجوانان شناخته شده است:

1-به خطر افتادن سلامت جسمی اعضای خانواده بویزه والدین

2-اختلافات بین پدر و مادر

تحقیقات متعدد نشان داده اند که کودکان و نوجوانان در خلوت خود و در جاهایی که ظاهرا" به انجام کار خودشان مشغول هستند به مشکلات موجود در فضای خانه فکر می کنند، به اینکه آیا بیماری مادر یا پدر و یا برادر و خواهر قابل درمان است یا خیر وپیش بینی هایی که ممکن است او را دچار بهم ریختگی روحی و روانی بنماید.در این مورد توصیه می شود که والدین مراقب باشند به اندازه نیاز در مورد بیماری اعضای خانواده با فرزندان خود صحبت نمایند و بیش ازحد او را نگران ننمایند .  

عامل عمده ی دیگری که باعث از بین رفتن آرامش فرزندان می شود مشاجرات بین پدر و مادر می باشد. جر و بحث های والدین و تهدیدات آنها در مقابل یکدیگر و ترک منزل توسط یکی از والدین با هر هدف و نیتی که صورت گرفته باشد، آرامش ذهنی و روانی و حتی جسمی کودک و نوجوان را به هم می ریزد. این مشکل وقتی بیشتر می شود که خود فرزند هم در این صحنه صاحب نقش باشد . مثلا کودک و نوجوان مجبور باشد طرف یکی از والدین را بگیرد یا والدین وانمود کنند که فقط و فقط به خاطر فرزند این وضعیت اسف بار را تحمل می کنند و یا اینکه فرزند در خود احساس وظیفه کند که با واسطه گری و خواهش از یکی از آنها وضعیت را به سامان برساند.    

 

 

 

صول برنامه ریزی درسی :

1-نوشتن تکالیف و مرور دروس برنامه ی امروز پس از رفتن به خانه برای هر درس حداقل 30 و حداکثر 45دقیقه و پس از هر درس 15 تا 20 دقیقه استراحت.

2-مطالعه ی دروس برنامه ی فردا برای هر درس حداقل 30 و حداکثر 45دقیقه و پس از هر درس 15 تا 20 دقیقه استراحت.

3-نگاه کردن به درس جدید قبل از تدریس دبیر به مدت 2تا 5 دقیقه

روش های یادگیری :

بیشتر یادگیری ما از طریق خواندن حاصل می شود اما روش های دیگری هم وجود دارد که یادگیری و یادآوری مطالب را برای ما راحت تر می کند. ما می توانیم برای یادگیری بهتر علاوه بر خواندن درس از روش های زیر هم کمک بگیریم:

-نوشتن

-گوش کردن

- از حفظ گفتن برای خود با صدای  آرام

 

 خود کنترلی نوجوانی  باسمه تعالی

نوجوان خوبم سلام ،با توجه به اینکه در دوران ارزشمند و به یادماندنی بلوغ و نوجوانی قرار گرفته اید ، لازم است که مختصری از ویژگی های شخصیتی و عاطفی خودتان را بشناسید تا بهتر بتوانید از این لحظات شیرین بهرمند شوید و با انتخاب فعالیت هایی آگاهانه در جهت رشد فکری و افزایش اعتماد به نفس خود گام بردارید و از لحظه لحظه ی زندگی خود لذت ببرید و نشاط و شادابی بیشتری را تجربه کنید.نوجوانی ویژگی های بسیار زیادی دارد ما در این جا به خصوصیاتی اشاره می کنیم که در روابط با دیگران تعیین کننده است .اگر نوجوان و خانواده ی او در جهت تایید این صفات تلاش کنند باعث افزایش اعتماد به نفس و شادابی و بهبود روابط در نوجوان خواهند شد و اگر به این ویژگیها توجهی نشود باعث زود رنجی ، عصبانیت و پرخاشگری در نوجوان و افزایش تنش در روابط خواهد شد.

- استقلال و خوداتکایی

- کنترل درونی در انجام رفتارها

- توانایی قرار دادن خود در جای دیگران

نوجوانی ، دورانی است حیاتی که برای همه انسانها و در همه فرهنگها وجود دارد و معمولا بین سنین 12 تا 20 سالگی را شامل می شود .
در این دوران نوجوان با تحولات گسترده فیزیولوژیک ، شناختی ، هیجانی و اجتماعی رو برو می شود و این تغییرات می توانند مشکلاتی را فراهم آورند اما در مجموع جهات مثبت و سازنده نوجوانی و بلوغ بر این امور غلبه دارد و فرد رابه کمال نزدیک می کند .
ما در این نوشته رفتار هایی را ذکر کرده ایم که اگر نوجوان بدون تذکر و امر و نهی والدین آنها را  انجام دهد  ، می تواند به رشد فکری و شخصیتی خود مطمئن باشد و زندگی بدون تنش و اضطراب و آرامی را در کنار والدین خود تجربه کند و از ماندن در فضای امن خانه لذت ببرد در اینجا از والدین دلسوز و نگران امروزی انتظار داریم به توانمندی ها و شایستگی های نوجوانان خود اعتماد کنند و آنها را در رفتارهای زیر که کاملا شخصی است به خودشان واگذار کنند تا فرزندانی خود جوش و مستقل داشته باشند همچنین انتظار داریم که والدین محترم فرصت اشتباهات کوچک در زمینه ی فعالیت های زیر را از نوجوان خود نگیرند. به یاد داشته باشیم که گاهی اوقات می توانیم نظر و پیشنهاد خود را به او بگوییم اما نظر خود را به فرزند ان خود تحمیل نکنیم و مسئولیت انجام یا عدم انجام رفتار را به خودش واگذار کنیم.

1- نوشتن تکالیف                                               

2- مسواک زدن                                                    

 3- خوابیدن در اتاق جدا از والدین                           

     ( در صورت داشتن اتاق اضافه) 

 4- خوابیدن با فاصله از والدین در                             

  صورتی که اتاق اضافه نداشته باشید.                                 

 5 - شستن جوراب و لباس زیر                                 

6 - به فکر بودن برای کوتاه کردن مو و ناخن  

 7- درخواست املاء یا پرسش از طرف خود فرزند و بعد همکاری والدین                                                              

     

8- نظم و نظافت اتاق خودش 

 9- مطالعه ی دروس

10 - آماده کردن وسایل و کیف مدرسه

 11- خواندن نماز   

 12- مطالعه ی امتحان بدون یادآوری

13- گذاشتن لباس ها در جای خود

14- منظم کردن کتابها و لوازم درسی  

 15- جمع کردن و پهن کردن پتو و تشک 

  16- حمام رفتن

  17- تنظیم وقت و جدا شدن از تلویزیون و یا کامپیوتر بدون تذکر و تکرار

 

18- کمک به والدین در کار های خانه در حد انتظار آنها                    

 19- خارج شدن از منزل در ساعت مناسب به مقصد مدرسه

توجه:جهت هماهنگی بیشتر با والدین ، این برگه را در اختیار آنها قرار دهید.

در صورتی که در ارتباط با توصیه های بالا سوال یا ابهامی دارید به طور حضوری به مشاور مدرسه مراجعه فرمایید.

                                                                            با تشکر

 

 

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس چیست وچه نقشی در موفقیت ما دارد ؟

در مورد اعتماد به نفس و اهمیت آن خیلی شنیده ایم اما شاید تا کنون راهکاری کاربردی برای افزایش اعتماد به نفس فرزندان خود پیدا نکرده ایم . در این مقاله ی مختصر سعی ی شود ضمن ارائه ی تعریفی ساده از اعتماد به نفس به اهمیت اعتماد به نفس در موفقیت اشاره کرده و در ادامه راهکار ها ی ساده برای افزایش اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان را مورد بررسی قرار دهیم.

تعریف اعتماد به نفس :

اعتماد به نفس یعنی باور داشتن توانایی های خود . به بیانی دیگر یعنی اینکه فرد معتقد باشد ازتوانایی های زیادی برخوردار است و در صورت لزوم می تواند از آنها استفاده نماید.

اهمیت اعتماد به نفس با تمثیلی ساده :

اگر شما بخواهید لامپ اتاق خود را تعویض نمایید ، حداقل به یک لامپ و یک چهار پایه نیاز دارید . اگر شما در منزل لامپ و چهار پایه داشته باشید ولی از وجود آنها خبر نداشته باشید مسلما" از آنها استفاده هم نمی توانید بکنید و بنابراین اقدامی برای تعویض لامپ انجام نخواهید داد.خیلی وقت ها زمینه ی انجام کاری برای افراد  پیش می آید ولی چون فکر می کنند توانایی آن کار را ندارند ، برای انجام آن کار هیچ اقدامی نمی کنند.

اعتماد به نفس چگونه رشد می کند؟

وقتی که کودکان ونوجوانان در معرض انجام فعالیتهای مختلف قرار می گیرند و در آن فعالیت به نتیجه مطلوب می رسند اعتماد به نفس آنها افزایش می یابد.برای اینکه کودک یا نوجوان ما احساس موفقیت کند یا باید خودش تشخیص بدهد که موفق شده است و یا اینکه اطرافیان او با تایید وتوصیف هایی که از او به عمل می آورند  او را ازموفقیتش آگاه سازند.لازم به ذکر است برای این که والدین بتوانند ازفرزندخود تعریف وتوصیف مثبت داشته باشند باید انتظار خود را از موفقیت او پایین بیاورند نه اینکه انتظار کامل بودن و صد در صد بودن از او داشته باشند.

راهکارهای ساده برای افزایش اعتماد به نفس کودکان ونوجوانان

1-استقبال از همکاری فرزندان در امور منزل : گاهی اوقات فرزندان داوطلب می شوند در انجام کارها به ما کمک کنند بعضی از والدین به فرزندان خود اجازه انجام کارها را نداده و به آنها می گویند که تو نمی توانی این کار را انجام دهی و یا اینکه برای تو زود است که بتوانی چنین کاری را انجام دهی .یا اینکه بعض از والدین پس از این که فرزندشان کاری را انجام داد به انجام آن کار راضی نمی شوند ومجددا" خودشان آن کار را انجام می دهنداین کار باعث تضعیف اعتماد به نفس در آنها می شود.به والدین توصیه می شود اگر هم خواستند کاری را دوباره انجام دهند در وقتی باشد که فرزندشان حضور نداشته باشد.

2-تعریف و توصیف مثبت ازصفات و رفتارهای مطلوب فرزندان : اگر فرزندان ما به طور مکرر مورد تعریف و تایید قرار گیرند خود راافرادی موثر دانسته و اعتماد به نفس آنها افزایش می یابد.

3- استفاده از نوازش های کلامی :هر یک از ما انسانها در درون خود بانکی از نوازش داریم .اگر ما ازبانک نوازش درون خود استفاده نماییم ضمن اینکه باعث غنی شدن این بانک در درون خود می شویم باعث اهدای انرژی مثبت به دیگران و افزایش اعتماد به نفس در آنها خواهیم شد.ما باید به فراوانی به وجود فرزندان خود افتخار کرده و ازهمراه بودن با آنها ابراز خوشحالی نماییم و برای دوست داشتن آنها شرط تعیین نکنیم.

4- عدم توجه به رفتارهای منفی و نامطلوب فرزندان: با توجه به این که توجه به رفتارهای منفی باعث تثبیت و پررنگ شدن آنها می شود ، بهتر است به رفتار های نامطلوب بی توجه بوده و در عوض رفتارهای مثبت را مورد توجه و تعریف و تایید قرار دهیم.

 

 

نقش والدین

باسمه تعالی

رهنمود هایی کاربردی  در ارتباط با نقش و وظیفه والدین در جهت کارهای درسی و شخصی فرزندان

بعضی از والدینی که به مشاور مراجعه می نمایند از این نگرانند که فرزندشان آن طور که باید درس نمی خواند ، به حرف والدین خود گوش نمی دهد ، احترام آنها را نگه نمی دارد و گاهی اوقات عصبانی شده و پرخاشگری می کند .

 به نظر شما علت چیست ؟!!!

آیا ممکن است شرایط رشد فرزند آنها بطور مادر زادی او را به اینجا رسانده و خصوصیات او جنبه ارثی و ژنتیک داشته باشد؟

یا ممکن است نحوه ی ارتباط والدین و اطرافیان با فرزند او را به اینجا رسانده باشد؟

می دانیم اگر فرزندان خودشان کارهای درسی و شخصی خود را بدون اشاره والدین انجام دهند والدین احساس آسودگی بیشتری می کنند و رابطه آنها با فرزند نیز مطلوب تر خواهد بود.

با نگاه به شرایط دانش آموزان موفق فعلی یا بررسی زندگی بزرگان علمی، دانشمندان و مخترعان و هنرمندان به این نکته پی می بریم که همه ی آنها خودجوش بوده اند، ما نداریم فرد موفقی را که با امر و نهی والدین و یادآوری آنها به جایی رسیده باشد.

تصور اولیه والدین این است که اگر کارهای درسی و شخصی فرزندشان را به او تذکر دهند او رشد و پیشرفت بهتری خواهد داشت اما پس از مدتی متوجه خواهند شد که امر و نهی آنها نه تنها باعث رشد و پیشرفت فرزندشان نمی شود بلکه باعث عصبانیت و پرخاشگری او نیز شده است.در ادامه ضمن بررسی عوارض و اشکالات امر و نهی در کارهای درسی و شخصی توصیه هایی نیز برای ترغیب فرزندان به فعالیت های مربوطه خواهیم داشت.

عوارض امر ونهی در مورد کارهای درسی و شخصی

- وابستگی به امرو نهی (ممکن است فرزند منتظر بماند تا پس از تذکر والدین سراغ کارهای خود برود.)

- انجام فعالیت بطور سطحی و سرسری و به اصط

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: